غضنفر میره لباسفروشی، میگه: ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه: بعله. غضنفر میگه: قربونت دو نخ به ما بده! غضنفر داشته پسرشو در باب ازدواج نصیحت می کرده ! می گفته: پسرم خواستی زن بگیری برو از فامیل زن بگیر ! ببین دایت رفته زندای تو گرفته , عموت رفته زن عموتو گرفته , من اومدم مادرت و گرفتم ! حالا تو هم از فامیل زن بگیر ! غضنفر لامپ خانه اش میسوزد پماد سوختگی میمالد ! غضنفر داشته راه میرفته خسته میشه شروع میکنه به دویدن!!!!!!
غضنفر تا وارد خیابون یکطرفه میشه پلیس میگرتش ، پلیسه میگه کجا با این عجله؟
غضنفر میگه هر جای می خواستم برم دیگه دیر شده ببین همه دیگه دارن برمی گردن!
کلمات کلیدی:
نوشته شده توسط
91/4/8:: 7:53 عصر
|
() نظر