بس که صدا نزدی اسمم را “جانم” ی که برایت کنار گذاشته بودم ، گندید ! . . . توجه : امتحانات از آنچه در برنامه امتحانی می بینید به شما نزدیکترند ! . . . در سه حالت میتونی برای “دیگران” مهم باشی : 1?خوشگل باشی 2?پولدار یا مشهور باشی 3?بمیری ! . . . حیف نون می ره عیادت مادرزنش. می پرسه “بهتری؟” مادرزنش می گه: “تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد می کنه…” حیف نون می گه: “انشاالله اون هم قطع می شه!” . . . یادم آید روز دیرین خوب وشیرین اول ترم وقت بسیار درس اندک … حال اینک روز آخر روز تلخ امتحانات آخر ترم وقت اندک درس بسیار ، درس بسیار ، درس بسیار ! . . . توی رستوران، لیوان رو بر عکس گذاشته بودند روی میز حیف نون می ره می نشینه سر میز، می گه: “این چه لیوانیه که سر نداره؟!” بر عکسش می کنه، می گه: “چه جالب! ته هم نداره!” . . . غضنفر میره رستوران میگه : جوجه دارین ؟ گارسون : آره میگه : دونش بدین نمیره ! . . . حیف نون می ره هتل صبح روز اول می ره توی رستوران هتل صبحانه بخوره می بینه روی تابلو نوشته: “از ساعت 7 الی 11 صبحانه… از ساعت 11 الی 5 ناهار و از ساعت 5 الی 11 شب شام سرو می شود…” پیش خودش می گه: پس من کی وقت کنم برم شهر رو ببینم؟
کلمات کلیدی: